سالگرد
يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۵۴ ق.ظ
چهارشنبه، 4 بهمن سالگرد فوت بابا بود، طبق معمول رفتیم سر مزار و گل و شیرینی بردیم و این دفعه برای اولین بار بود که مهرادو با خودم میبردم پایین سرمزار. قبلا تو خونه عکس بابامو دیده بود و میشناخت برا همین تا که عکس رو بالای سنگ قبر دید گفت پدر جوووووون. بعدشم میگفت پدرجون لباس داره، چشم و ابرو داره، مو داره، سیبیل داره. خلاصه بعد از توصیفاتشم گفت پدر جون دوست دارم! خیلی خیلی دوست دارم! و اشک بود که از چشمای ما جاری میشد :'(:'(:'(
چقدر دلم میخواست بابام بود مهراد رو میدید :'(
۹۶/۱۱/۰۸
خدا رحمت کنه هر دو پدر رو ...