چرند و پرندهای دوستانه!

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

سه ماهگی

يكشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۴، ۰۱:۳۷ ق.ظ

دیروز به خاطر روز مادر با همه خاله ها و دخترخاله ها رفته بودیم خونه مادربزرگم.  وقتی ما رسیدیم اونجا دیدیم به به خاله ها آلبوم های زیرخاکی مادربزرگ و ریخته بودن وسط و میدیدن و به قیافه های قبلناشون میخندیدن. خاله ها افسوس میخوردن که چقدر پیر شدن و دخترخاله ها میخندیدن به اینکه چقدر توی نوجوونی و بچگی اون دوران خنده دار بودن البته اینم فراموش نشه که در بین این شلوغ کاریا و خنده ها و افسوس ها هرکسی چندتایی از عکسای خودشو برمیداشت و قایم میکرد، اینجا بود که فهمیدم مادربزرگم واسه چی اینقدر حرص میخورد و میگفت چرا اینارو اوردین بیرون... 

این همه توضیح دادم که اینو بگم:

من از دوران بچگیم منظورم زیر سه ساله هیچ عکسی نداشتم البته دو سه تایی عکس دور هست که پستونک دهنمه ولی اصلا قیافم مشخص نیست و من همیشه در آرزوی دیدن چهره بچگیم میسوختم و همیشه غر میزدم که چرا کسی از من عکس نگرفته!! 

خلاصه دیروز قاطی عکسا چشمم به یه عکس خورد که بغل مامانم بودم و صورتمم نزدیک و مشخص بود!  حدودا 3ماهم بود تو عکسه. وای اینقدر ذوق کردم که بالاخره تونستم بچگیامو ببینم،  که نگو خیلی حس خوبی بود 😊😊😊😊

بماند که منم عکسه رو کش رفتم 😆😆😆 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۲۳
مهـــ شین

نظرات  (۱)

عکسای قدیمی خیلی حال خوبی دارن مخصوصا اینکه خودتم توش باشی...کلا من از دیدن عکس سیر نمیشم خیلی دوست دارم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی